ای که بی تو خودمو تک وتنها میبینم
هرجا که پا میذارم تورو اونجا میبینم
یادم چشمای تو پردرد و غصه بود
غصه غربت تو قد صدتا غصه بود
یاد تو هرجا هستم که با من داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه های خیس مو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاست،
اون دوتا دستای پاک چرا بی صدا شده لب قصه های ما من که باور ندارم
اون همه خاطرمون عاشق آسمونم،
پشت یک پنجرمون آسمون سنگی شده،
خدا انگار خوابیده انگار از اون بالا ها گریه هامون رو ندیده یادتو هرجا که هستم
با من داره عمر منو آتیش میزنه یادتو هرجا که هستم با من داره عمر منو آتیش میزنه...
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .